(رونویسی توسط TurboScribe.ai. برای حذف این پیام، به نامحدود ارتقا دهید.) می‌دانم هوا خیلی مناسب نیست، اما تصور کنید که در یک بستنی‌فروشی ایستاده‌اید. تابستان است، هوا آفتابی است و همه ما دمپایی لاانگشتی پوشیده‌ایم. صف بستنی‌فروشی خیلی طولانی است و وقتی بالاخره نوبتتان می‌شود، متوجه می‌شوید که بهترین قیمت سه اسکوپ است. خب، حالا باید سه اسکوپ بستنی انتخاب کنید. کدام طعم بستنی برای شما ضروری است؟ می‌توانید به صورت تصادفی فریاد بزنید. کدام طعم بستنی ضروری است؟ شکلاتی. بله، خیلی خوبه، ما همه اینا رو نداریم. باید به حدس زدن ادامه بدی تا یه چیزی پیدا کنیم. مانگو. انبه؟ توت فرنگی. بله، یه چیزایی شنیده‌ام. موز. سه اسکوپ بستنی که خودتان انتخاب می‌کنید. بله، سه نوع، سه طعم. این سه برابر بستنی است، اما می‌تواند طعم بسیار متفاوتی داشته باشد. و گاهی اوقات مردم می‌گویند: «از این نوع چیزها دوری کن»، اما من از آن یکی دیگر سیر نمی‌شوم. این شبیه، اما البته کاملاً متفاوت، با به اصطلاح تثلیث یا وحدت سه‌گانه خدا است. من در ابتدای مراسم گفتم که ما این مراسم را به نام خدا، پدر، و پسر، و روح‌القدس جشن می‌گیریم. همین الان هنگام غسل تعمید، تو را به نام خدای پدر و پسر و روح القدس تعمید دادم. امروز نیز دعای برکت را به نام خدای پدر و پسر و روح القدس خواهم خواند. این نشان دهنده تثلیث است. تثلیث. سه جلوه از خدا. خیلی‌ها می‌گویند، اوه، این تثلیث، این وحدت سه‌گانه، برای من خیلی پیچیده است. من آن را تیک می‌زنم. من هرگز آن را نفهمیده‌ام و هرگز نخواهم فهمید. و صادقانه بگویم، هیچ‌کدام از آنها آسان نیست. و این یک مفهوم ساده نیست. بنابراین، خدا، یک خدا وجود دارد، اما او در سه شکل ظاهر می‌شود: به عنوان پدر، به عنوان پسر، به عنوان روح القدس. متأسفانه، کتاب مقدس هیچ دستورالعملی مانند این ننوشته است که بگوید: «عیسی گفت، تثلیث اینگونه است.» و پولس هم نامه‌ای ننوشته است. در اینجا، قرنتیان عزیز، دوباره تثلیث را برای شما توضیح می‌دهم. اما ما متونی مانند آنچه هارجو خواند را پیدا می‌کنیم. عیسی می‌گوید: «ای مردم، ای پدر، من اکنون می‌روم و سپس روح‌القدس خواهد آمد.» بنابراین ما متونی را پیدا می‌کنیم که این موضوع به وضوح در آنها بیان شده است. و اگر کتاب مقدس را ورق بزنید، به اصطلاح، یا داستان‌های مختلف را بخوانید، این موضوع آنقدر تکرار می‌شود که اولین مسیحیان یا اولین متکلمان واقعی، که به طور مفهومی و با جزئیات بیشتری در مورد آن فکر می‌کردند، در نهایت گفتند: «ما به نامی برای آن نیاز داریم.» ما آن را تثلیث می‌نامیم. کتاب مقدس پر از داستان‌هایی است که از خدا به طرق بسیار متفاوتی سخن می‌گویند. و می‌توانید سعی کنید آن را به این سه طعم تقسیم کنید. به عنوان پدر، شاید منشأ همه چیز، خالق، عاشق، کسی که می‌گوییم زندگی ما در دستان اوست. برای عیسی، به عنوان پسر خدا، خدا انسان می‌شود، زندگی می‌کند، می‌میرد، دوباره زنده می‌شود و به آسمان صعود می‌کند. بنابراین، به نوعی، خدا، که مدتی به شکلی بسیار خاص روی زمین بود. و سپس عیسی می‌گوید: "من می‌روم"، اما روح‌القدس در حال آمدن است. یک قدرت. چیزی که تقویت می‌کند، تسلی می‌دهد و متحد می‌کند. اساساً، فکر می‌کنم درک این نکته مهم است که پدر، پسر و روح القدس یکی هستند. کتاب مقدس نمی‌گوید که ما سه خدا داریم؛ ما یکی داریم، اما یکی که می‌تواند به طرق مختلف تجربه شود. بنابراین، برای مثال، عیسی می‌گوید: «من و پدر یکی هستیم.» و سپس او به بالای کوه می‌رود و به پدرش دعا می‌کند. می‌توان گفت: «اگر شما یکی هستید، پس چه فایده‌ای دارد؟» پس او از قبل جایی است که شما هستید. خب، به نوعی، شما جزو این دسته هستید یا نیستید؟ به نظرم تصویر بستنی کلی ایراد، حاشیه و گوشه و کنار دارد، اما فکر می‌کنم در این مرحله شاید مفید باشد که بستنی در طعم‌های مختلف عرضه می‌شود. می‌توانم بگویم همه‌اش بستنی است، اما می‌توانم بگویم این بستنی توت‌فرنگی است، این بستنی وانیلی است، این بستنی شکلاتی است. شاید در مورد خدا هم همینطور باشد. حالا سوال هیجان‌انگیز این است که چه طعم بستنی و چه کسی؟ خب، پدر، عیسی یا روح‌القدس. نمی‌دانم ایده یا پیشنهادی دارید یا نه، یا وقتی خدا را به عنوان پدر در نظر می‌گیرید، چیزی به ذهنتان می‌رسد که باعث شود بگویید، بله، این بستنی است، این بستنی شکلاتی من است. من فکر می‌کردم، برای من، اگر پدر یک طعم بستنی باشد، برای من بستنی وانیلی خواهد بود. اگرچه، باید خیلی سریع این موضوع را روشن کنم. منظورت وانیل است یا وانیل؟ کی میگه وانیل؟ کی میگه وانیل؟ آره، سخته، درسته؟ خب وانیل، وانیل، اینجا میلی وانیل، بستنی وانیلی. بستنی وانیلی اساساً یه جورایی کلاسیکه، مثل یه بستنی معمولی، به نظرم. شاید مثل خدا به عنوان یک پدر. منشأ همه چیز، قابل اعتماد، امین. اگر عیسی بستنی بود، بستنی مورد علاقه من، کوکی، می‌شد. این بستنی وانیلی با تکه‌های شکسته و خرد شده‌ی کلوچه است. و اینجاست که چیزی شکسته لذت‌بخش می‌شود، حداقل برای من. و تقریباً عیسی مسیح در مورد خودش و مرگش اینگونه صحبت کرد. او گفت: «بچه‌ها، من دارم می‌میرم، و این واقعاً افتضاحه، اما یه چیز خوب ازش درمیاد. مرگ من یعنی اینکه شما یه چیز خوب رو تجربه خواهید کرد.» پس اگر شب اول بستنی بود، شاید عیسی نان نمی‌گرفت، تقسیمش نمی‌کرد و نمی‌گفت: «همانطور که این نان را تقسیم می‌کنم، چند روز دیگه خودم رو هم برای شما می‌دم.» شاید او یک بستنی کوکی و یک بستنی وانیلی برمی‌داشت، یک کوکی را می‌شکست و می‌گفت: «همانطور که این کوکی را می‌شکنم، خودم را برای تو فدا می‌کنم.» و بعد، «روح، روح القدس»، به بستنی نعناعی فکر کردم. چیزی طراوت‌بخش، شاید حتی نشاط‌آور. برای من، خدا به عنوان یک روح، در درجه اول اینگونه عمل می‌کند: تقویت‌کننده، نیروبخش، طراوت‌بخش. بنابراین، اکنون هر یک از شما یک بستنی ساندی الهی دریافت خواهید کرد. شما - هیچ‌کس مجبور نیست بستنی بخورد، اما هر یک از شما که آن را می‌خواهد، یک بستنی ساندی وانیلی، به دلخواه با وانیل، کوکی یا نعناع دریافت خواهد کرد. برای توزیع این بستنی به چند دقیقه زمان نیاز داریم. اگر بستنی دارید، می‌توانید امتحان کنید و بعد من به موعظه ادامه می‌دهم تا شما از چشیدن و هورت کشیدن آن لذت ببرید. دیگر بستنی نداریم، پس آن را تقسیم کنید. نه اینکه بگویی، «این هم یک وعده‌ی دوم.» پس، ما سریع بستنی را بین تو پخش می‌کنیم. تو که خانه‌ای، نمی‌دانم، فقط سریع فریزر را چک کن که بستنی‌ای مانده باشد، آنوقت تو هم می‌توانی به ما بپیوندی. خب، امیدوارم همه طعم‌های بستنی رو امتحان کرده باشید. نظرسنجی سریع: بستنی مورد علاقه‌ات کیه؟ خودت بستنی وانیلی دوست داری؟ کی بستنی کوکی دوست داره؟ می‌دونی که جواب درست همینه، اما البته همیشه می‌تونی جای دیگه‌ای هم رأی بدی. بستنی نعنایی کیه؟ بله، باحاله. اگر اصلاً بستنی دوست ندارید، بله، درست است. شما با موز طرف هستید. درست مثل بستنی، همین امر در مورد خدا نیز صدق می‌کند: سلیقه‌ها متفاوت است. و همین الان می‌توانم یک نظرسنجی انجام دهم: با کدام جنبه از خدا بیشتر ارتباط برقرار می‌کنید؟ و احتمالاً درست است که، همانطور که احتمالاً خواهیم دید، بعضی‌ها می‌گویند خدا به عنوان پدر - من با این موضوع مشکلی ندارم. اما خدا به عنوان روح، به نوعی، هرگز برای من منطقی نبوده است. یا اصلاً به آن دسترسی ندارم. یا شاید بگویید، خدای من، می‌توانم با این موضوع ارتباط برقرار کنم. من به عنوان یک شخص، آن بستنی را دوست دارم. آن جنبه از خدا به من نزدیک‌تر است، یا به نظرم خوشمزه‌تر است. و گاهی اوقات سلیقه‌ها هم تغییر می‌کنند. هم در بستنی و هم در ایمان. کاملاً ممکن است که در طول زندگی خود کشف کرده باشید، یا کشف کنید که ناگهان طعم این روح القدس را چشیده‌اید. قبلاً، من واقعاً نمی‌دانستم این یعنی چه. و حالا در جامعه‌ی متفاوتی هستم، یا کتابی خوانده‌ام، یا به نحوی دوستان جدیدی پیدا کرده‌ام که آن را به طور متفاوتی برایم توضیح داده‌اند. بنابراین، سلیقه‌ها تغییر می‌کنند، و اجازه تغییر هم دارند. و همچنین فکر می‌کنم واقعاً مهم است که اگر بستنی وانیلی دوست ندارید، پس خریدن آن و لذت بردن از خوردنش کمی احمقانه است. بعد می‌بینید: اگر من بستنی دوست داشته باشم، دنبال طعم بستنی‌ای می‌گردم که دوست دارم. در مورد ایمان هم همینطور است: اگر بگویید خدا پدر شماست، آن هم پدر شماست - که به نظرم خیلی عجیب است - دیگر خیلی درگیرش نمی‌شوم. در عوض، می‌گویم، بستنی کوکی را امتحان کنید و ببینید طعم عیسی بهتر است یا بستنی نعناعی. بنابراین، از نظر ایمان، من همیشه توصیه می‌کنم ابتدا تصمیم بگیرید که چه چیزی را فوراً بیشتر دوست دارید و خودتان را مجبور به انتخاب طعمی نکنید که ممکن است مورد علاقه شما نباشد. بنابراین اگر با طعمی از خدا مشکل دارید، امروز این را با خود ببرید: بله، می‌توانید با آن مشکل داشته باشید، اما لازم نیست آن را فقط به خاطر وجودش بخورید. طعم‌های بسیار دیگری از خدا وجود دارد. به نظر من، در هسته آن، پشت این تصویر، پشت تثلیث، خدای سه‌گانه، و همچنین پشت این تصویر بستنی، این است که خدای کتاب مقدس متنوع است. البته، تصویر یخی نقاط ضعف خودش را دارد، اما من همچنین معتقدم که مهمترین چیز برای من این است که خدای کتاب مقدس یک طرفه نیست. او خدا به عنوان پدر، خدا به عنوان خالق نیست، بلکه خدا به عنوان انسان است که بر روی زمین قدم گذاشته است. او خدایی است که به نوعی ناملموس است، اما اکنون نیز به عنوان روح القدس اینجا است، کار می‌کند، ما را تسلی می‌دهد و به ما امید می‌دهد. فکر نمی‌کنم کسی هنوز واقعاً آن را درک کرده باشد. فکر می‌کنم کتاب‌های زیادی در مورد آن وجود دارد و افراد زیادی مدت‌هاست که آن را مطالعه کرده‌اند، اما فکر نمی‌کنم کسی واقعاً و کاملاً آن را درک کرده باشد. این همیشه فقط یک رویکرد، یک درک است و من فکر می‌کنم بهترین کلمه‌ای که تاکنون برای تثلیث پیدا کرده‌ام، پیشنهاد خدا برای یک رابطه است، زیرا خدای کتاب مقدس می‌گوید، من می‌خواهم با تو در رابطه باشم، او اساساً گفت، پسرم، من می‌دانم که تو متفاوت هستی، بنابراین خودم را با طعم‌های مختلف به تو نشان خواهم داد. تصور کنید که بستنی می‌فروشید و تنها چیزی که ارائه می‌دهید بستنی وانیلی است. اشکالی ندارد، اما احتمالاً یک ایده تجاری احمقانه است زیرا مردم می‌آیند و می‌گویند: «شکلاتی یا توت‌فرنگی دارید؟» بنابراین اگر می‌خواهید بستنی زیادی بفروشید، ارزشش را دارد که یک کامیون بستنی را با طعم‌های مختلف پر کنید. و به نظر من تقریباً اینگونه است که می‌توانیم بفهمیم خدای کتاب مقدس خود را به روش‌های مختلفی آشکار می‌کند زیرا می‌گوید: «می‌خواهم با شما وارد رابطه شوم و مجموعه‌ای رنگارنگ از طعم‌های وجودم را به شما ارائه می‌دهم زیرا می‌خواهم با شما وارد رابطه شوم.» به نوعی، این تصویر از بستنی به اصل موضوع می‌رسد زیرا من معتقدم که خدا طعم‌های بسیار بیشتری از فقط سه طعم ارائه می‌دهد. به این دلیل است که من می‌گویم خدا به عنوان پدر در واقع طعم‌های فرعی زیادی دارد، و خدا به عنوان پسر نیز طعم‌های فرعی دارد، و خدا به عنوان روح نیز طعم‌های فرعی دارد. خب، تصویر بستنی - من باور ندارم که خدا فقط از سه طعم بستنی تشکیل شده باشد، اما احتمالاً، نمی‌دانم، از چیزهای خیلی بیشتری تشکیل شده باشد. بله، اینجاست که این تصویر به محدودیت‌های خود می‌رسد، اما چیزی که فکر می‌کنم مهم است، چیزی که فکر می‌کنم مهم است که امروز به شما منتقل کنم، این است که تثلیث، تثلیث - که ممکن است درک آن دشوار باشد، اما در اصل، معتقدم که یک چیز احساسی است. خدای کتاب مقدس که مشتاق ماست، کسی که می‌گوید: «می‌خواهم مرا بچشید، تا طعم مرا بچشید، تا بگوید، من بیشتر از این بستنی کوکی می‌خواهم.» و کاملاً اشکالی ندارد اگر هنوز از طعم‌های دیگر خدا لذت نبرده‌اید، یا اگر دیگر آنها را دوست ندارید، یا اگر به شما نمی‌آیند. من معتقدم به همین دلیل است که تثلیث یک دعوت است. خدا شما را دعوت می‌کند تا مرا بشناسید، طعم مرا بچشید، مقداری بستنی وانیلی، مقداری بستنی کوکی، مقداری بستنی نعناعی را امتحان کنید و به من بگویید چه چیزی برای شما بهتر است. برای من، پدر به نوعی بیشترین ارتباط را با عشق دارد - خدایی که شما را دوست دارد. از طریق عیسی، احساس می‌کنم که می‌توانم خدای کتاب مقدس را خیلی بهتر درک کنم، زیرا به عنوان یک انسان، او برای من ملموس‌تر است و به عنوان یک روح، چیزی است که اگرچه نمی‌توانم آن را درک کنم، اما احساس می‌کنم گاهی اوقات به من نزدیک‌تر است، بدون اینکه بتوانم آن را با کلمات بیان کنم، اما چیزی است که می‌توانم خیلی بهتر آن را حس کنم. بنابراین، خدا به عنوان پدر می‌تواند به شما ریشه بدهد، خدا به عنوان پسر در زندگی روزمره با شما همراه است، و خدا به عنوان روح وقتی می‌خواهید پرواز کنید، به شما بال می‌دهد. یا شاید، در مواقع دشوار، به یک حس نعناعی آرامش‌بخش و نیروبخش نیاز دارید. شاید با یک شروع جدید روبرو هستید و می‌گویید: «من به یک شفافیت ساده از جانب خدا به عنوان پدر نیاز دارم، درست مثل آن بستنی وانیلی، بدون زرق و برق، فقط وانیل ساده و با کمی وانیل.» و در مواقع دیگر، می‌گویید: «من به آن حس قوی و سرشار از امید که فقط در پسر پیدا می‌کنم، نیاز دارم.» همه ما یک چیز داریم، یا همه شما یک بستنی قیفی الهی در دست داشتید. شما به طعم‌های مختلف بستنی متصل می‌شوید، و ما نیز به طعم‌های مختلف خدا متصل می‌شویم. اشکالی ندارد؛ من معتقدم که دقیقاً همانطور که خدای عشق در نظر داشته، آگاهانه آن را انتخاب کرده است. مزمور ۳۴ می‌گوید: «بچشید و ببینید خدای ما چقدر نیکوست.» این جمله اغلب گفته می‌شود، یا من آن را از مراسم عشای ربانی تشخیص می‌دهم که مردم می‌گویند: «بچشید که خدا، خدای ما، چقدر نیکوست، چقدر بزرگ است.» و من فکر می‌کنم می‌توانید این کار را با بسیاری از چیزهای دیگر نیز انجام دهید، مانند بستنی. بنابراین، اگر هنوز چیزی در ساندی خود دارید و طرفدار طعم نعناع هستید، شاید امروز ایده خوبی باشد که بگویید: «من الان بستنی نعناعی می‌خورم، بگذارم روی زبانم آب شود و به خودم بگویم می‌توانم طعمی از خدا را بچشم.» شاید طرفدار طعم وانیلی یا کلوچه باشید. بنابراین اگر چیزی باقی مانده است، اجازه دهید لحظه‌ای روی زبانتان آب شود، چشمانتان را ببندید و بگویید: «بسیار خب، شاید بتوانم کمی از خدا را از طریق این بستنی هم بچشم.» و بعد می‌خواهم با چیزی صحبتم را تمام کنم. من خطبه‌ام، پیش‌نویس آن را، برای چاچیبیتی فرستادم و گفتم: «نگاهی به آن بینداز و چیزی در موردش بگو.» و چاچیبیتی برای من نوشت: «جوناس، نمی‌خواهی برای تمام کردنش یک قطعه شعر کوتاه بنویسی؟» این برای تو و خطبه‌ات خوب است. خب، باشه، من این کار را کردم. به همین دلیل است که خطبه با کلماتی شاعرانه و کوبنده درباره خدا که طعم خوبی دارد، به پایان می‌رسد. خدا طعم خوبی دارد. نه برای صفحات غبار گرفته کتاب‌های قدیمی، نه برای قوانین، نه برای «مجبوری»، بلکه برای زندگی، برای اصالت، برای عشق با طعم. خدا طعم خوبی دارد. برای اعتماد وانیلی، برای آرامش دوران کودکی و ژاکت‌های گرم، برای عشق پدری که تو را در بر می‌گیرد، حتی اگر به آن اعتقادی نداشته باشی. خدا طعم خوبی دارد. طعمش مثل یک صلیبِ قالب شیرینی است، مثل یک زندگیِ از هم پاشیده، چیزهای تازه از طریقِ به اشتراک گذاشتن به دست می‌آیند، مثلِ بخشیدنِ خود توسطِ عیسی، بله، حتی به شما. خدا طعم خوبی دارد. طعم نعناع می‌دهد، مثل هوای تازه برای افکار خسته، مثل روحی که وقتی گم شده‌ای تو را بلند می‌کند. خدا همین طعم را دارد. همیشه یکسان نیست، برای همه یکسان نیست. خدا فقط یک نوع نیست؛ او فنجانی پر از امکانات است، مجموعه‌ای باشکوه برای قلب شما، برای تابستان شما، برای پاییز شما، برای زندگی شما. خدا طعم خوبی دارد. آمین. دفعه‌ی پیش، بهت گفتم که بعد از مراسم هر چقدر دلت خواست بخوری. امروز فکر کنم همه‌اش را خوردی. من هنوز این یکی را اینجا دارم... داشتم به شما می‌گفتم، بستنی قیفی من را دزدیدند. ما سرود «خدای خود را با تمام وجود ستایش می‌کنم» شماره ۲۷۲ را در سرودهای مذهبی می‌خوانیم. (رونویسی توسط TurboScribe.ai. برای حذف این پیام، به نامحدود ارتقا دهید.)